fa_ulb/49-GAL.usfm

182 lines
29 KiB
Plaintext
Raw Normal View History

2018-06-19 18:52:23 +00:00
\id GAL Unlocked Literal Bible
\ide UTF-8
\h غلاطیان
\toc1 رسالۀ پولس رسول به غلاطیان
\toc2 غلاطیان
\toc3 gal
\mt1 غلاطیان
\s5
\c 1
\p
\v 1 پولس‌، رسول‌ نه‌ از جانب‌ انسان‌ و نه‌ بوسيله انسان‌ بلكه‌ به‌ عيسي‌ مسيح‌ و خداي‌ پدر كه‌ او را از مردگان‌ برخيزانيد،
\v 2 و همه‌ برادراني‌ كه‌ با من‌ مي‌باشند، به‌ كليساهاي‌ غلاطيه‌،
\v 3 فيض‌ و سلامتي‌ از جانب‌ خداي‌ پدر و خداوند ما عيسي‌ مسيح‌ با شما باد؛
\v 4 كه‌ خود را براي‌ گناهان‌ ما داد تا ما را از اين‌ عالم‌ حاضر شرير بحسب‌ اراده‌ خدا و پدر ما خلاصي‌ بخشد،
\v 5 كه‌ او را تا ابدالا´باد جلال‌ باد. آمين‌.
\v 6 تعجّب‌ مي‌كنم‌ كه‌ بدين‌ زودي‌ از آن‌ كس‌ كه‌ شما را به‌ فيض‌ مسيح‌ خوانده‌ است‌، برمي‌گرديد به‌سوي‌ انجيلي‌ ديگر،
\v 7 كه‌ (انجيل‌) ديگر نيست‌. لكن‌ بعضي‌ هستند كه‌ شما را مضطرب‌ مي‌سازند و مي‌خواهند انجيل‌ مسيح‌ را تبديل‌ نمايند.
\v 8 بلكه‌ هرگاه‌ ما هم‌ يا فرشته‌اي‌ از آسمان‌، انجيلي‌ غير از آنكه‌ ما به‌ آن‌ بشارت‌ داديم‌ به‌ شما رساند، اَناتيما باد.
\v 9 چنانكه‌ پيش‌ گفتيم‌، الا´ن‌ هم‌ باز مي‌گويم‌: اگر كسي‌ انجيلي‌ غير از آنكه‌ پذيرفتيد بياورد، اَناتيما باد.
\v 10 آيا الحال‌ مردم‌ را در رأي‌ خود مي‌آورم‌ يا خدا را؟ يا رضامندي‌ مردم‌ رامي‌طلبم‌؟ اگر تابحال‌ رضامندي‌ مردم‌ را مي‌خواستم‌، غلام‌ مسيح‌ نمي‌بودم‌.
\v 11 امّا اي‌ برادران‌ شما را اعلام‌ مي‌كنم‌ از انجيلي‌ كه‌ من‌ بدان‌ بشارت‌ دادم‌ كه‌ به‌ طريق‌ انسان‌ نيست‌.
\v 12 زيرا كه‌ من‌ آن‌ را از انسان‌ نيافتم‌ و نياموختم‌، مگر به‌ كشف‌ عيسي‌ مسيح‌.
\v 13 زيرا سرگذشت‌ سابق‌ مرا در دين‌ يهود شنيده‌ايد كه‌ بر كليساي‌ خدا بي‌نهايت‌ جفا مي‌نمودم‌ و آن‌ را ويران‌ مي‌ساختم‌،
\v 14 و در دين‌ يهود از اكثر همسالان‌ قوم‌ خود سبقت‌ مي‌جستم‌ و در تقاليد اجداد خود بغايت‌ غيور مي‌بودم‌.
\v 15 امّا چون‌ خدا كه‌ مرا از شكم‌ مادرم‌ برگزيد و به‌ فيض‌ خود مرا خواند، رضا بدين‌ داد
\v 16 كه‌ پسر خود را در من‌ آشكار سازد تا در ميان‌ امّت‌ها بدو بشارت‌ دهم‌، در آنوقت‌ با جسم‌ و خون‌ مشورت‌ نكردم‌،
\v 17 و به‌ اورشليم‌ هم‌ نزد آناني‌ كه‌ قبل‌ از من‌ رسول‌ بودند نرفتم‌، بلكه‌ به‌ عَرَب‌ شدم‌ و باز به‌ دمشق‌ مراجعت‌ كردم‌.
\v 18 پس‌ بعد از سه‌ سال‌، براي‌ ملاقات‌ پطرس‌ به‌ اورشليم‌ رفتم‌ و پانزده‌ روز با وي‌ بسر بردم‌.
\v 19 امّا از ساير رسولان‌ جز يعقوب‌ برادر خداوند را نديدم‌.
\v 20 امّا درباره‌ آنچه‌ به‌ شما مي‌نويسم‌، اينك‌ در حضور خدا دروغ‌ نمي‌گويم‌.
\v 21 بعد ازآن‌ به‌ نواحي‌ سوريه‌ و قيليقيه‌ آمدم‌.
\v 22 و به‌ كليساهاي‌ يهوديه‌ كه‌ در مسيح‌ بودند صورتاً غير معروف‌ بودم‌،
\v 23 جز اينكه‌ شنيده‌ بودند كه‌ «آنكه‌ پيشتر بر ما جفا مي‌نمود، الحال‌ بشارت‌ مي‌دهد به‌ همان‌ ايماني‌ كه‌ قبل‌ از اين‌ ويران‌ مي‌ساخت‌.»
\v 24 و خدا را در من‌ تمجيد نمودند.
\s5
\c 2
\p
\v 1 پس‌ بعد از چهارده‌ سال‌ با برنابا باز به‌اورشليم‌ رفتم‌ و تيطس‌ را همراه‌ خود بردم‌.
\v 2 ولي‌ به‌ الهام‌ رفتم‌ و انجيلي‌ را كه‌ در ميان‌ امّت‌ها بدان‌ موعظه‌ مي‌كنم‌، به‌ ايشان‌ عرضه‌ داشتم‌، امّا در خلوت‌ به‌ معتبرين‌، مبادا عبث‌ بدوم‌ يا دويده‌ باشم‌.
\v 3 ليكن‌ تيطُس‌ نيز كه‌ همراه‌ من‌ و يوناني‌ بود، مجبور نشد كه‌ مختون‌ شود.
\v 4 و اين‌ به‌سبب‌ برادران‌ كَذَبه‌ بود كه‌ ايشان‌ را خُفيةً درآوردند و خفيةً درآمدند تا آزادي‌ ما را كه‌ در مسيح‌ عيسي‌ داريم‌، جاسوسي‌ كنند و تا ما را به‌ بندگي‌ درآورند.
\v 5 كه‌ ايشان‌ را يك‌ ساعت‌ هم‌ به‌ اطاعت‌ در اين‌ امر تابع‌ نشديم‌ تا راستي‌ انجيل‌ در شما ثابت‌ ماند.
\v 6 امّا از آناني‌ كه‌ معتبراند كه‌ چيزي‌ مي‌باشند - هرچه‌ بودند مرا تفاوتي‌ نيست‌، خدا بر صورت‌ انسان‌ نگاه‌ نمي‌كند - زيرا آناني‌ كه‌ معتبراند، به‌ من‌ هيچ‌ نفع‌ نرسانيدند.
\v 7 بلكه‌ به‌ خلاف‌ آن‌، چون‌ ديدند كه‌ بشارت‌ نامختونان‌ به‌ من‌ سپرده‌ شد، چنانكه‌ بشارت‌ مختونان‌ به‌ پطرس‌ ـ
\v 8 زيرا او كه‌ براي‌ رسالت‌ مختونان‌ در پطرس‌ عمل‌ كرد، در من‌ هم‌ براي‌ امّت‌ها عمل‌ كرد ـ
\v 9 پس‌ چون‌ يعقوب‌ و كيفا و يوحنّا كه‌ معتبر به‌ اركان‌ بودند، آن‌ فيضي‌ راكه‌ به‌ من‌ عطا شده‌ بود ديدند، دست‌ رفاقت‌ به‌ من‌ و برنابا دادند تا ما به‌سوي‌ امّت‌ها برويم‌، چنانكه‌ ايشان‌ به‌سوي‌ مختونان‌؛
\v 10 جز آنكه‌ فقرا را ياد بداريم‌ و خود نيز غيور به‌ كردن‌ اين‌ كار بودم‌.
\v 11 امّا چون‌ پطرس‌ به‌ انطاكيه‌ آمد، او را روبرو مخالفت‌ نمودم‌ زيرا كه‌ مستوجب‌ ملامت‌ بود،
\v 12 چونكه‌ قبل‌ از آمدنِ بعضي‌ از جانب‌ يعقوب‌، با امّت‌ها غذا مي‌خورد؛ ولي‌ چون‌ آمدند، از آناني‌ كه‌ اهل‌ ختنه‌ بودند ترسيده‌، باز ايستاد و خويشتن‌ را جدا ساخت‌.
\v 13 و ساير يهوديان‌ هم‌ با وي‌ نفاق‌ كردند، بحدّي‌ كه‌ برنابا نيز در نفاق‌ ايشان‌ گرفتار شد.
\v 14 ولي‌ چون‌ ديدم‌ كه‌ به‌ راستيِ انجيل‌ به‌ استقامت‌ رفتار نمي‌كنند، پيش‌ روي‌ همه‌ پطرس‌ را گفتم‌: «اگر تو كه‌ يهود هستي‌، به‌ طريق‌ امّت‌ها و نه‌ به‌ طريق‌ يهود زيست‌ مي‌كني‌، چون‌ است‌ كه‌ امّت‌ها را مجبور مي‌سازي‌ كه‌ به‌ طريق‌ يهود رفتار كنند؟»
\v 15 ما كه‌ طبعاً يهود هستيم‌ و نه‌ گناهكاران‌ از امّت‌ها،
\v 16 اما چونكه‌ يافتيم‌ كه‌ هيچ‌كس‌ از اعمال‌ شريعت‌ عادل‌ شمرده‌ نمي‌شود، بلكه‌ به‌ ايمان‌ به‌ عيسي‌ مسيح‌، ما هم‌ به‌ مسيح‌ عيسي‌ ايمان‌ آورديم‌ تا از ايمان‌ به‌ مسيح‌ و نه‌ از اعمال‌ شريعت‌ عادل‌ شمرده‌ شويم‌، زيرا كه‌ از اعمال‌ شريعت‌ هيچ‌ بشري‌ عادل‌ شمرده‌ نخواهد شد.
\v 17 امّا اگر چون‌ عدالت‌ در مسيح‌ را مي‌طلبيم‌، خود هم‌ گناهكار يافت‌ شويم‌، آيا مسيح‌ خادم‌ گناه‌ است‌؟ حاشا!
\v 18 زيرا اگر باز بنا كنم‌ آنچه‌ را كه‌ خراب‌ ساختم‌، هرآينه‌ ثابت‌ مي‌كنم‌ كه‌ خودمتعدّي‌ هستم‌.
\v 19 زانرو كه‌ من‌ بواسطه‌ شريعت‌ نسبت‌ به‌ شريعت‌ مُردَمْ تا نسبت‌ به‌ خدا زيست‌ كنم‌.
\v 20 با مسيح‌ مصلوب‌ شده‌ام‌ ولي‌ زندگي‌ مي‌كنم‌ ليكن‌ نه‌ من‌ بعد از اين‌، بلكه‌ مسيح‌ در من‌ زندگي‌ مي‌كند. و زندگاني‌ كه‌ الحال‌ در جسم‌ مي‌كنم‌، به‌ ايمانِ بر پسر خدا مي‌كنم‌ كه‌ مرا محبّت‌ نمود و خود را براي‌ من‌ داد.
\v 21 فيض‌ خدا را باطل‌ نمي‌سازم‌، زيرا اگر عدالت‌ به‌ شريعت‌ مي‌بود، هرآينه‌ مسيح‌ عبث‌ مرد.
\s5
\c 3
\p
\v 1 اي‌ غلاطيانِ بي‌فهـم‌، كيسـت‌ كه‌ شمـا را افسون‌ كرد تا راستي‌ را اطاعت‌ نكنيد كه‌ پيش‌ چشمان‌ شما عيسي‌ مسيح‌ مصلوب‌ شده‌ مُبَيَّن‌ گرديد؟
\v 2 فقط‌ اين‌ را مي‌خواهم‌ از شما بفهمم‌ كه‌ روح‌ را از اعمال‌ شريعت‌ يافته‌ايد يا از خبر ايمان‌؟
\v 3 آيا اينقدر بي‌فهم‌ هستيد كه‌ به‌ روح‌ شروع‌ كرده‌، الا´ن‌ به‌ جسم‌ كامل‌ مي‌شويد؟
\v 4 آيا اينقدر زحمات‌ را عبث‌ كشيديد اگر في‌الحقيقة‌ عبث‌ باشد؟
\v 5 پس‌ آنكه‌ روح‌ را به‌ شما عطا مي‌كند و قوّات‌ در ميان‌ شما به‌ ظهور مي‌آورد، آيا از اعمال‌ شريعت‌ يا از خبر ايمان‌ مي‌كند؟
\v 6 چنانكه‌ ابراهيم‌ به‌ خدا ايمان‌ آورد و براي‌ او عدالت‌ محسوب‌ شد.
\v 7 پس‌ آگاهيد كه‌ اهل‌ ايمان‌ فرزندان‌ ابراهيم‌ هستند.
\v 8 و كتاب‌ چون‌ پيش‌ ديد كه‌ خدا امّت‌ها را از ايمان‌ عادل‌ خواهد شمرد، به‌ ابراهيم‌ بشارت‌ داد كه‌ «جميع‌ امّت‌ها از تو بركت‌ خواهند يافت‌.»
\v 9 بنابراين‌ اهل‌ ايمان‌ با ابراهيمِ ايمان‌دار بركت‌ مي‌يابند.
\v 10 زيرا جميع‌ آناني‌ كه‌ از اعمال‌ شريعت‌ هستند، زير لعنت‌ مي‌باشند زيرا مكتوب‌ است‌: «مَلعون‌ است‌ هر كه‌ ثابت‌ نماند در تمام‌ نوشته‌هاي‌ كتاب‌ شريعت‌ تا آنها را به‌جا آرد.»
\v 11 امّا واضح‌ است‌ كه‌ هيچ‌كس‌ در حضور خدا از شريعت‌ عادل‌ شمرده‌ نمي‌شود، زيرا كه‌ «عادل‌ به‌ ايمان‌ زيست‌ خواهد نمود.»
\v 12 امّا شريعت‌ از ايمان‌ نيست‌ بلكه‌ «آنكه‌ به‌ آنها عمل‌ مي‌كند، در آنها زيست‌ خواهد نمود.»
\v 13 مسيح‌، ما را از لعنت‌ شريعت‌ فدا كرد چونكه‌ در راه‌ ما لعنت‌ شد، چنانكه‌ مكتوب‌ است‌ «ملعون‌ است‌ هركه‌ بر دار آويخته‌ شود.»
\v 14 تا بركت‌ ابراهيم‌ در مسيح‌ عيسي‌ بر امّت‌ها آيد و تا وعده‌ روح‌ را به‌وسيلة‌ ايمان‌ حاصل‌ كنيم‌.
\v 15 اي‌ برادران‌، به‌ طريق‌ انسان‌ سخن‌ مي‌گويم‌، زيرا عهدي‌ را كه‌ از انسان‌ نيز استوار مي‌شود، هيچ‌كس‌ باطل‌ نمي‌سازد و نمي‌افزايد.
\v 16 امّا وعده‌ها به‌ ابراهيم‌ و به‌ نسل‌ او گفته‌ شد و نمي‌گويد «به‌ نسلها» كه‌ گويا درباره‌ بسياري‌ باشد، بلكه‌ درباره‌ يكي‌ و «به‌ نسل‌ تو» كه‌ مسيح‌ است‌.
\v 17 و مقصود اين‌ است‌ عهدي‌ را كه‌ از خدا به‌ مسيح‌ بسته‌ شده‌ بود، شريعتي‌ كه‌ چهارصد و سي‌ سال‌ بعد از آن‌ نازل‌ شد، باطل‌ نمي‌سازد بطوري‌ كه‌ وعده‌ نيست‌ شود.
\v 18 زيرا اگر ميراث‌ از شريعت‌ بودي‌، ديگر از وعده‌ نبودي‌. ليكن‌ خدا آن‌ را به‌ ابراهيم‌ از وعده‌ داد.
\v 19 پس‌ شريعت‌ چيست‌؟ براي‌ تقصيرها بر آن‌ افزوده‌ شد تا هنگام‌ آمدن‌ آن‌ نسلي‌ كه‌ وعده‌ بدو داده‌ شد و بوسيله‌ فرشتگان‌ به‌ دست‌ متوسّطي‌مرتّب‌ گرديد.
\v 20 امّا متوسّط‌ از يك‌ نيست‌، امّا خدا يك‌ است‌.
\v 21 پس‌ آيا شريعت‌ به‌ خلاف‌ وعده‌هاي‌ خداست‌؟ حاشا! زيرا اگر شريعتي‌ داده‌ مي‌شد كه‌ تواند حيات‌ بخشد، هرآينه‌ عدالت‌ از شريعت‌ حاصل‌ مي‌شد.
\v 22 بلكه‌ كتاب‌ همه‌ چيز را زير گناه‌ بست‌ تا وعده‌اي‌ كه‌ از ايمانِ به‌ عيسي‌ مسيح‌ است‌، ايمانداران‌ را عطا شود.
\v 23 امّا قبل‌ از آمدن‌ ايمان‌، زير شريعت‌ نگاه‌ داشته‌ بوديم‌ و براي‌ آن‌ ايماني‌ كه‌ مي‌بايست‌ مكشوف‌ شود، بسته‌ شده‌ بوديم‌.
\v 24 پس‌ شريعت‌ لالاي‌ ما شد تا به‌ مسيح‌ برساند تا از ايمان‌ عادل‌ شمرده‌ شويم‌.
\v 25 ليكن‌ چون‌ ايمان‌ آمد، ديگر زير دست‌ لالا نيستيم‌.
\v 26 زيرا همگي‌ شما بوسيله‌ ايمان‌ در مسيح‌ عيسي‌، پسران‌ خدا مي‌باشيد.
\v 27 زيرا همه‌ شما كه‌ در مسيح‌ تعميد يافتيد، مسيح‌ را در بر گرفتيد.
\v 28 هيچ‌ ممكن‌ نيست‌ كه‌ يهود باشد يا يوناني‌ و نه‌ غلام‌ و نه‌ آزاد و نه‌ مرد و نه‌ زن‌، زيرا كه‌ همه‌ شما در مسيح‌ عيسي‌ يك‌ مي‌باشيد.
\v 29 امّا اگر شما از آنِ مسيح‌ مي‌باشيد، هرآينه‌ نسل‌ ابراهيم‌ و برحسب‌ وعده‌، وارث‌ هستيد.
\s5
\c 4
\p
\v 1 ولي‌ مي‌گويم‌ مادامي‌ كه‌ وارثْ صغير است‌، از غلام‌ هيچ‌ فرق‌ ندارد، هرچند مالك‌ همه‌ باشد.
\v 2 بلكه‌ زيردست‌ ناظران‌ و وكلا مي‌باشد تا روزي‌ كه‌ پدرش‌ تعيين‌ كرده‌ باشد.
\v 3 همچنين‌ ما نيز چون‌ صغير مي‌بوديم‌، زير اصول‌ دنيوي‌ غلام‌ مي‌بوديم‌.
\v 4 ليكن‌ چون‌ زمان‌ به‌ كمال‌ رسيد، خدا پسر خود را فرستاد كه‌ از زن‌ زاييده‌شد و زير شريعت‌ متولّد،
\v 5 تا آناني‌ را كه‌ زير شريعت‌ باشند فديه‌ كند تا آنكه‌ پسرخواندگي‌ را بيابيم‌.
\v 6 امّا چونكه‌ پسر هستيد، خدا روح‌ پسر خود را در دلهاي‌ شما فرستاد كه‌ ندا مي‌كند «يا ابّا» يعني‌ «اي‌ پدر.»
\v 7 لهذا ديگر غلام‌ نيستي‌ بلكه‌ پسر، و چون‌ پسر هستي‌، وارث‌ خدا نيز بوسيله‌ مسيح‌.
\v 8 ليكن‌ در آن‌ زمان‌ چون‌ خدا را نمي‌شناختيد، آناني‌ را كه‌ طبيعتاً خدايان‌ نبودند، بندگي‌ مي‌كرديد.
\v 9 امّا الحال‌ كه‌ خدا را مي‌شناسيد بلكه‌ خدا شما را مي‌شناسد، چگونه‌ باز برمي‌گرديد به‌سوي‌ آن‌ اصول‌ ضعيف‌ و فقير كه‌ ديگر مي‌خواهيد از سر نو آنها را بندگي‌ كنيد؟
\v 10 روزها و ماهها و فصل‌ها و سالها را نگاه‌ مي‌داريد.
\v 11 درباره‌ شما ترس‌ دارم‌ كه‌ مبادا براي‌ شما عبث‌ زحمت‌ كشيده‌ باشم‌.
\v 12 اي‌ برادران‌، از شما استدعا دارم‌ كه‌ مثل‌ من‌ بشويد، چنانكه‌ من‌ هم‌ مثل‌ شما شده‌ام‌. به‌ من‌ هيچ‌ ظلم‌ نكرديد.
\v 13 امّا آگاهيد كه‌ به‌سبب‌ ضعف‌ بدني‌، اوّل‌ به‌ شما بشارت‌ دادم‌.
\v 14 و آن‌ امتحانِ مرا كه‌ در جسم‌ من‌ بود، خوار نشمرديد و مكروه‌ نداشتيد، بلكه‌ مرا چون‌ فرشته‌ خدا و مثل‌ مسيح‌ عيسي‌ پذيرفتيد.
\v 15 پس‌ كجا است‌ آن‌ مبارك‌باديِ شما؟ زيرا به‌ شما شاهدم‌ كه‌ اگر ممكن‌ بودي‌، چشمان‌ خود را بيرون‌ آورده‌، به‌ من‌ مي‌داديد.
\v 16 پس‌ چون‌ به‌ شما راست‌ مي‌گويم‌، آيا دشمن‌ شما شده‌ام‌؟
\v 17 شما را به‌ غيرت‌ مي‌طلبند، ليكن‌ نه‌ به‌ خير، بلكه‌ مي‌خواهند در رابر روي‌ شما ببندند تا شما ايشان‌ را بغيرت‌ بطلبيد.
\v 18 ليكن‌ غيرت‌ در امر نيكو در هر زمان‌ نيكو است‌، نه‌ تنها چون‌ من‌ نزد شما حاضر باشم‌.
\v 19 اي‌ فرزندانِ من‌ كه‌ براي‌ شما باز درد زه‌ دارم‌ تا صورت‌ مسيح‌ در شما بسته‌ شود.
\v 20 باري‌ خواهش‌ مي‌كردم‌ كه‌ الا´ن‌ نزد شما حاضر مي‌بودم‌ تا سخن‌ خود را تبديل‌ كنم‌، زيرا كه‌ درباره‌ شما متحيّر شده‌ام‌.
\v 21 شما كه‌ مي‌خواهيد زير شريعت‌ باشيد، مرا بگوييد آيا شريعت‌ را نمي‌شنويد؟
\v 22 زيرا مكتوب‌ است‌ ابراهيم‌ را دو پسر بود، يكي‌ از كنيز و ديگري‌ از آزاد.
\v 23 ليكن‌ پسر كنيز، بحسب‌ جسم‌ تولّد يافت‌ و پسر آزاد، برحسب‌ وعده‌.
\v 24 و اين‌ امور بطور مثل‌ گفته‌ شد زيرا كه‌ اين‌ دو زن‌، دو عهد مي‌باشند، يكي‌ از كوه‌ سينا براي‌ بندگي‌ مي‌زايد و آن‌ هاجر است‌.
\v 25 زيرا كه‌ هاجر كوه‌ سينا است‌ در عَرَب‌، و مطابق‌ است‌ با اورشليمي‌ كه‌ موجود است‌، زيرا كه‌ با فرزندانش‌ در بندگي‌ مي‌باشد.
\v 26 ليكن‌ اورشليم‌ بالا آزاد است‌ كه‌ مادرِ جميع‌ ما مي‌باشد.
\v 27 زيرا مكتوب‌ است‌: «اي‌ نازاد كه‌ نزاييده‌اي‌، شاد باش‌! صدا كن‌ و فرياد برآور اي‌ تو كه‌ درد زه‌ نديده‌اي‌، زيرا كه‌ فرزندان‌ زن‌ بي‌كس‌ از اولاد شوهردار بيشتراند.»
\v 28 ليكن‌ ما اي‌ برادران‌، چون‌ اسحاق‌ فرزندان‌ وعده‌ مي‌باشيم‌.
\v 29 بلكه‌ چنانكه‌ آنوقت‌ آنكه‌ برحسب‌ جسم‌ تولّد يافت‌، بر وي‌ كه‌ برحسب‌ روح‌ بود جفا مي‌كرد، همچنين‌ الا´ن‌ نيز هست‌.
\v 30 ليكن‌ كتاب‌چه‌ مي‌گويد؟ «كنيز و پسر او را بيرون‌ كن‌ زيرا پسر كنيز با پسر آزاد ميراث‌ نخواهد يافت‌.»
\v 31 خلاصه‌ اي‌ برادران‌، فرزندان‌ كنيز نيستيم‌ بلكه‌ از زنِ آزاديم‌.
\s5
\c 5
\p
\v 1 پس‌ به‌ آن‌ آزادي‌ كه‌ مسيح‌ ما را به‌ آن‌ آزاد كرد، استوار باشيد و باز در يوغ‌ بندگي‌ گرفتار مشويد.
\v 2 اينك‌ من‌ پولس‌ به‌ شما مي‌گويم‌ كه‌ اگر مختون‌ شويد، مسيح‌ براي‌ شما هيچ‌ نفع‌ ندارد.
\v 3 بلي‌ باز به‌ هركس‌ كه‌ مختون‌ شود شهادت‌ مي‌دهم‌ كه‌ مديون‌ است‌ كه‌ تمامي‌ شريعت‌ را بجا آورد.
\v 4 همه‌ شما كه‌ از شريعت‌ عادل‌ مي‌شويد، از مسيح‌ باطل‌ و از فيض‌ ساقط‌ گشته‌ايد.
\v 5 زيرا كه‌ ما بواسطه‌ روح‌ از ايمان‌ مترقّب‌ اميد عدالت‌ هستيم‌.
\v 6 و در مسيح‌ عيسي‌ نه‌ ختنه‌ فايده‌ دارد و نه‌ نامختوني‌ بلكه‌ ايماني‌ كه‌ به‌ محبّت‌ عمل‌ مي‌كند.
\v 7 خوب‌ مي‌دويديد! پس‌ كيست‌ كه‌ شما را از اطاعت‌ راستي‌ منحرف‌ ساخته‌ است‌؟
\v 8 اين‌ ترغيب‌ از او كه‌ شما را خوانده‌ است‌ نيست‌.
\v 9 خميرمايه‌ اندك‌ تمام‌ خمير را مُخَمَّر مي‌سازد.
\v 10 من‌ در خداوند بر شما اعتماد دارم‌ كه‌ هيچ‌ رأي‌ ديگر نخواهيد داشت‌، ليكن‌ آنكه‌ شما را مضطرب‌ سازد هركه‌ باشد، قصاص‌ خود را خواهد يافت‌.
\v 11 امّا اي‌ برادران‌ اگر من‌ تا به‌ حال‌ به‌ ختنه‌ موعظه‌ مي‌كردم‌، چرا جفا مي‌ديدم‌؟ زيرا كه‌ در اين‌ صورت‌ لغزش‌ صليب‌ برداشته‌ مي‌شد.
\v 12 كاش‌ آناني‌ كه‌ شما را مضطرب‌ مي‌سازندخويشتن‌ را منقطع‌ مي‌ساختند.
\v 13 زيرا كه‌ شما اي‌ برادران‌ به‌ آزادي‌ خوانده‌ شده‌ايد؛ امّا زنهار آزادي‌ خود را فرصت‌ جسم‌ مگردانيد، بلكه‌ به‌ محبّت‌، يكديگر را خدمت‌ كنيد.
\v 14 زيرا كه‌ تمامي‌ شريعت‌ در يك‌ كلمه‌ كامل‌ مي‌شود يعني‌ در اينكه‌ همسايه‌ خود را چون‌ خويشتن‌ محبّت‌ نما.
\v 15 امّا اگر همديگر را بگزيد و بخوريد، باحذر باشيد كه‌ مبادا از يكديگر هلاك‌ شويد.
\v 16 امّا مي‌گويم‌ به‌ روح‌ رفتار كنيد، پس‌ شهوات‌ جسم‌ را به‌جا نخواهيد آورد.
\v 17 زيرا خواهش‌ جسم‌ به‌ خلاف‌ روح‌ است‌ و خواهش‌ روح‌ به‌ خلاف‌ جسم‌؛ و اين‌ دو با يكديگر منازعه‌ مي‌كنند بطوري‌ كه‌ آنچه‌ مي‌خواهيد نمي‌كنيد.
\v 18 اما اگر از روح‌ هدايت‌ شديد، زير شريعت‌ نيستيد.
\v 19 و اعمال‌ جسم‌ آشكار است‌، يعني‌ زنا و فسق‌ و ناپاكي‌ و فجور،
\v 20 و بُت‌پرستي‌ و جادوگري‌ و دشمني‌ و نزاع‌ و كينه‌ و خشم‌ و تعصّب‌ و شقاق‌ و بدعتها،
\v 21 و حسد و قتل‌ و مستي‌ و لهو و لعب‌ و امثال‌ اينها كه‌ شما را خبر مي‌دهم‌ چنانكه‌ قبل‌ از اين‌ دادم‌، كه‌ كنندگان‌ چنين‌ كارها وارث‌ ملكوت‌ خدا نمي‌شوند.
\v 22 ليكن‌ ثمره‌ روح‌، محبّت‌ و خوشي‌ و سلامتي‌ و حلم‌ و مهرباني‌ و نيكويي‌ و ايمان‌ و تواضع‌ و پرهيزكاري‌ است‌،
\v 23 كه‌ هيچ‌ شريعت‌ مانع‌ چنين‌ كارها نيست‌.
\v 24 و آناني‌ كه‌ از آنِ مسيح‌ مي‌باشند، جسم‌ را با هوسها و شهواتش‌ مصلوب‌ ساخته‌اند.
\v 25 اگر به‌ روح‌ زيست‌ كنيم‌، به‌ روح‌ هم‌رفتار بكنيم‌.
\v 26 لاف‌زن‌ مشويم‌ تا يكديگر را به‌ خشم‌ آوريم‌ و بر يكديگر حسد بريم‌.
\s5
\c 6
\p
\v 1 امّا اي‌ برادران‌، اگر كسي‌ به‌ خطايي‌ گرفتارشود، شما كه‌ روحاني‌ هستيد چنين‌ شخص‌ را به‌ روح‌ تواضع‌ اصلاح‌ كنيد. و خود را ملاحظه‌ كن‌ كه‌ مبادا تو نيز در تجربه‌ افتي‌.
\v 2 بارهاي‌ سنگين‌ يكديگر را متحمّل‌ شويد و بدين‌ نوع‌ شريعت‌ مسيح‌ را به‌جا آريد.
\v 3 زيرا اگر كسي‌ خود را شخصي‌ گمان‌ برد و حال‌ آنكه‌ چيزي‌ نباشد، خود را مي‌فريبد.
\v 4 امّا هركس‌ عمل‌ خود را امتحان‌ بكند، آنگاه‌ فخر در خود به‌ تنهايي‌ خواهد داشت‌ نه‌ در ديگري‌،
\v 5 زيرا هركس‌ حامل‌ بار خود خواهد شد.
\v 6 امّا هركه‌ در كلام‌ تعليم‌ يافته‌ باشد، معلّم‌ خود را در همه‌ چيزهاي‌ خوب‌ مشارك‌ بسازد.
\v 7 خود را فريب‌ مدهيد، خدا را استهزاء نمي‌توان‌ كرد. زيرا كه‌ آنچه‌ آدمي‌ بكارد، همان‌ را درو خواهد كرد.
\v 8 زيرا هر كه‌ براي‌ جسم‌ خود كارد، از جسم‌ فساد را درو كند و هركه‌ براي‌ روح‌ كارد از روح‌ حيات‌ جاوداني‌ خواهد درويد.
\v 9 ليكن‌ از نيكوكاري‌ خسته‌ نشويم‌ زيرا كه‌ در موسم‌ آن‌ درو خواهيم‌ كرد اگر ملول‌ نشويم‌.
\v 10 خلاصه‌ بقدري‌ كه‌ فرصت‌ داريم‌، با جميع‌ مردم‌ احسـان‌ بنماييم‌، علي‌الخصوص‌ با اهل‌ بيت‌ ايمان‌.
\v 11 ملاحظه‌ كنيد چه‌ حروف‌ جَلي‌ بدست‌ خود به‌ شما نوشتم‌.
\v 12 آناني‌ كه‌ مي‌خواهندصورتي‌ نيكو در جسم‌ نمايان‌ سازند، ايشان‌ شما را مجبور مي‌سازند كه‌ مختون‌ شويد، محض‌ اينكه‌ براي‌ صليب‌ مسيح‌ جفا نبينند.
\v 13 زيرا ايشان‌ نيز كه‌ مختون‌ مي‌شوند، خودْ شريعت‌ را نگاه‌ نمي‌دارند بلكه‌ مي‌خواهند شما مختون‌ شويد تا در جسم‌ شما فخر كنند.
\v 14 ليكن‌ حاشا از من‌ كه‌ فخر كنم‌ جز از صليب‌ خداوند ما عيسي‌ مسيح‌ كه‌ بوسيله‌ او دنيا براي‌ من‌ مصلوب‌ شد و من‌براي‌ دنيا.
\v 15 زيرا كه‌ در مسيح‌ عيسي‌ نه‌ ختنه‌ چيزي‌ است‌ و نه‌ نامختوني‌ بلكه‌ خلقت‌ تازه‌.
\v 16 و آناني‌ كه‌ بدين‌ قانون‌ رفتار مي‌كنند، سلامتي‌ و رحمت‌ بر ايشان‌ باد و بر اسرائيل‌ خدا.
\v 17 بعد از اين‌ هيچ‌كس‌ مرا زحمت‌ نرساند زيرا كه‌ من‌ در بدن‌ خود داغهاي‌ خداوند عيسي‌ را دارم‌.
\v 18 فيض‌ خداوند ما عيسي‌ مسيح‌ با روح‌ شما باد اي‌ برادران‌. آمين‌.