initial upload
This commit is contained in:
commit
60cd62c625
|
@ -0,0 +1,26 @@
|
|||
# License
|
||||
## Creative Commons Attribution-ShareAlike 4.0 International (CC BY-SA 4.0)
|
||||
|
||||
This is a human-readable summary of (and not a substitute for) the [license](http://creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0/).
|
||||
|
||||
### You are free to:
|
||||
|
||||
* **Share** — copy and redistribute the material in any medium or format
|
||||
* **Adapt** — remix, transform, and build upon the material
|
||||
|
||||
for any purpose, even commercially.
|
||||
|
||||
The licensor cannot revoke these freedoms as long as you follow the license terms.
|
||||
|
||||
### Under the following conditions:
|
||||
|
||||
* **Attribution** — You must attribute the work as follows: "Original work available at https://door43.org/." Attribution statements in derivative works should not in any way suggest that we endorse you or your use of this work.
|
||||
* **ShareAlike** — If you remix, transform, or build upon the material, you must distribute your contributions under the same license as the original.
|
||||
|
||||
**No additional restrictions** — You may not apply legal terms or technological measures that legally restrict others from doing anything the license permits.
|
||||
|
||||
### Notices:
|
||||
|
||||
You do not have to comply with the license for elements of the material in the public domain or where your use is permitted by an applicable exception or limitation.
|
||||
|
||||
No warranties are given. The license may not give you all of the permissions necessary for your intended use. For example, other rights such as publicity, privacy, or moral rights may limit how you use the material.
|
|
@ -0,0 +1,39 @@
|
|||
dublin_core:
|
||||
conformsto: 'rc0.2'
|
||||
contributor: []
|
||||
creator: 'vMAST'
|
||||
description: ''
|
||||
format: 'text/markdown'
|
||||
identifier: 'tn'
|
||||
issued: '2019-04-13'
|
||||
language:
|
||||
direction: 'rtl'
|
||||
identifier: 'fa'
|
||||
title: 'فارسی'
|
||||
modified: '2019-04-13'
|
||||
publisher: 'Wycliffe Associates'
|
||||
relation:
|
||||
- 'fa/ulb'
|
||||
- 'fa/udb'
|
||||
rights: 'CC BY-SA 4.0'
|
||||
source:
|
||||
- identifier: 'tn'
|
||||
language: 'en'
|
||||
version: '11'
|
||||
subject: 'Translator Notes'
|
||||
title: 'translationNotes'
|
||||
type: 'help'
|
||||
version: '11'
|
||||
|
||||
checking:
|
||||
checking_entity:
|
||||
- ''
|
||||
checking_level: '2'
|
||||
|
||||
projects:
|
||||
- categories: []
|
||||
identifier: rut
|
||||
path: ./rut
|
||||
sort: 0
|
||||
title: rut TranslationNotes
|
||||
versification: ''
|
|
@ -0,0 +1,17 @@
|
|||
# واقع شد
|
||||
|
||||
«این بود» یا «این است آنچه که اتفاق افتاد.» این روشی معمول برای آغاز داستانی تاریخی است.
|
||||
|
||||
# در ایام حکومت داوران
|
||||
|
||||
«در طول ایامی که داوران بر اسرائیل رهبری و حکومت میکردند»
|
||||
|
||||
# در زمین
|
||||
|
||||
این به سرزمین اسرائیل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در سرزمین اسرائیل»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
||||
|
||||
# مردی
|
||||
|
||||
«مردی.» این روشی متداول برای معرفی شخصیتی در داستان است.
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# اَفْراتیانِ بیتلحم یهودا
|
||||
|
||||
افرادی از قبیله افرایم بودند که در بیتلحم در منطقه یهودا سکونت داشتند.
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# او با دو پسرش باقی ماند
|
||||
|
||||
«تنها دو پسر نعومی با او بودند»
|
|
@ -0,0 +1,17 @@
|
|||
# همسرانی گرفتند
|
||||
|
||||
«زنان متأهل.» این اصطلاحی برای ازدواج با زنان است. آنان زنانی را که قبلاً ازدواج کرده بودند، به همسری نمیگرفتند.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-idiom]])
|
||||
|
||||
# از زنان موآب
|
||||
|
||||
پسران نعومی با زنانی که اهل قبیله موآب بودند، ازدواج کردند. موآبیان خدایان غیر را میپرستیدند.
|
||||
|
||||
# نام یکی ... نام دیگری
|
||||
|
||||
«نام همسر یکی ... نام همسر دیگری»
|
||||
|
||||
# ده سال
|
||||
|
||||
ده سال بعد از اینکه الیملک و نعومی به موآب آمدند، پسرانشان مَحْلُون و كِلْیون مردند.
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
### نعومی محروم ماند
|
||||
|
||||
نعومی بیوه ماند.
|
|
@ -0,0 +1,17 @@
|
|||
# او در بلاد موآب شنیده بود
|
||||
|
||||
«درحالی که نعومی در موآب زندگی میکرد، شنیده بود.» به این منظور است که خبرها از اسرائیل میآمد. ترجمه جایگزین: «درحالیکه او در بلاد موآب زندگی میکرد، از اهالی اسرائیل شنیده بود»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
||||
|
||||
# خداوند[یهوه]
|
||||
|
||||
نامی است که خدا خود را در عهد عتیق به مردم آشکار کرده است. نگاه کنید به صفحه ترجمه کلمات که یهوه چطور ترجمه شده است.
|
||||
|
||||
# از قوم خود تفقّد نموده
|
||||
|
||||
خدا نیاز قوم خود را دیده و محصول و برداشتی نیکو برای آنها مهیا کرد.
|
||||
|
||||
# دو عروس
|
||||
|
||||
زنانی که با پسران نعومی ازدواج کردند
|
|
@ -0,0 +1,5 @@
|
|||
# آنها بیرون آمدند
|
||||
|
||||
«آنها خارج شدند.» بیرون آمدن از جایی اصطلاحی برای خارج شدن است.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-idiom]])
|
|
@ -0,0 +1,27 @@
|
|||
# دو عروس
|
||||
|
||||
«همسران پسران» یا «بیوههای پسران»
|
||||
|
||||
# هر یک از شما
|
||||
|
||||
نعومی با دو نفر صحبت میکرد، بنابراین زبانهایی که حالت دوگانه ضمیر دوم شخص، یعنی مفرد و جمع دارند، باید از آن در طول سخنانش استفاده کنند.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-you]]
|
||||
|
||||
# خانۀ مادر خود
|
||||
|
||||
«به خانه مادرتان»
|
||||
|
||||
# احسان کند
|
||||
|
||||
«نشان دادید که وفادار هستید»
|
||||
|
||||
# احسان
|
||||
|
||||
«احسان» شامل مفهوم محبت، نیکویی و وفاداری است.
|
||||
|
||||
# به مردگان
|
||||
|
||||
«به شوهرانتان، که مردند.» نعومی به دو پسرش که مردند اشاره میکند.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-idiom]])
|
|
@ -0,0 +1,19 @@
|
|||
# به شما عطا کند
|
||||
|
||||
«به شما بدهد» یا «اجازه دهد که داشته باشید»
|
||||
|
||||
# استراحت یابید
|
||||
|
||||
«استراحت» شامل امنیت در ازدواج نیز میشود.
|
||||
|
||||
# در خانه شوهر خود
|
||||
|
||||
با شوهر جدیدشان، نه شوهر کس دیگری. هم به خانه فیزیکی که متعلق به شوهر است و هم به مصون ماندن از شرم به واسطه ازدواج اشاره میکند.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-metonymy]])
|
||||
|
||||
# ایشان آواز خود را بلند کرده و گریستند
|
||||
|
||||
بلند کردن آواز به معنای با صدای بلند صحبت کردن است. دختران با صدای بلند میگریستند و به تلخی اشک میریختند.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-idiom]])
|
|
@ -0,0 +1,13 @@
|
|||
# خواهیم برگشت
|
||||
|
||||
هنگامی که عرفه و روت گفتند «ما،» آنها به خودشان اشاره میکردند نه به نعومی. پس زبانهایی که ضمیر «ما» دو حالت مشمول و منحصر دارند، بهتر است از حالت انحصاری آن استفاده کنند. [یعنی نه بر گوینده، بلکه بر مخاطبین تأکید میکند]
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-exclusive]])
|
||||
|
||||
# همراه تو
|
||||
|
||||
اینجا شکل مفرد «تو» به نعومی اشاره میکند.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-you]])
|
||||
|
||||
###
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# چرا همراه من بیایید؟
|
||||
|
||||
این پرسشی بدیهی است. ترجمه جایگزین: «لازم نیست که شما با من بمانید» یا «شما نباید با من بمانید»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-rquestion]])
|
||||
|
||||
# آیا در رحم من هنوز پسران هستند كه برای شما شوهر باشند؟
|
||||
|
||||
نعومی از این پرسش استفاده میکند تا به آنها بگوید که نمیتواند پسر دیگری داشته باشد تا با آنها ازدواج کنند. ترجمه جایگزین: «قطعاً برای من ممکن نیست که پسران بیشتری داشته باشم تا شوهران شما شوند»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-rquestion]])
|
|
@ -0,0 +1,9 @@
|
|||
# برای شوهر گرفتن زیاده پیر هستم
|
||||
|
||||
دلیل اهمیت داشتن همسر را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بسیار پیرم که دوباره ازدواج کنم و فرزندان بیشتری به دنیا بیاورم»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
||||
|
||||
# پسران بزایم
|
||||
|
||||
«فرزندانی به دنیا آورم» یا «اولاد ذکوری به دنیا آورم»
|
|
@ -0,0 +1,17 @@
|
|||
# آیا تا بالغ شدن ایشان صبر خواهید كرد؟ به خاطر ایشان، خود را از شوهر گرفتن محروم خواهید داشت؟
|
||||
|
||||
اینها پرسشهایی بدیهی هستند، که انتظار نمیرود جوابی داشته باشند. ترجمه جایگزین: «نباید منتظر بزرگ شدن آنها شوید تا بتوانید با آنها ازدواج کنید. بهتر است اکنون شوهری برای ازدواج خود برگزینید.»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-rquestion]])
|
||||
|
||||
# برای من بسیار تلخ است
|
||||
|
||||
تلخی استعارهای از غم و اندوه است، و آنچه که او را اندوهگین کرده را می توان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اینکه شما شوهری ندارید، بسیار مرا اندوهگین میسازد.»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-metaphor]] or [[rc://en/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
||||
|
||||
# دست خداوند بر من دراز شده است
|
||||
|
||||
کلمه «دست» به قدرت یا توانایی یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «یهوه باعث شده که این چنین حوادث هولناکی برای من اتفاق بیافتد»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-metonymy]])
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# آواز خود را بلند كرده و گریستند
|
||||
|
||||
این بدین معناست که با صدای بلند گریستند یا به تلخی اشک ریختند.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-idiom]])
|
||||
|
||||
# روت به وی چسبید
|
||||
|
||||
«روت به او چسبید.» ترجمه جایگزین: «روت نپذیرفت که او را ترک کند» یا «روت او را ترک نکرد»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# گوش کن، زن برادر شوهرت
|
||||
|
||||
«توجه کنید، زیرا آنچه که به زن برادر شوهرت میگویم حقیقت داشته و مهم است»
|
||||
|
||||
# زن برادر شوهرت
|
||||
|
||||
«همسر برادر شوهرت» یا «عُرپه»
|
||||
|
||||
# خدایان خویش
|
||||
|
||||
پیش از آنکه عرپه و روت با پسران نعومی ازدواج کنند، خدایان موآب را میپرستیدند. در طول ازدواجشان، آنها نیز شروع به پرستش خدای نعومی کردند.
|
|
@ -0,0 +1,9 @@
|
|||
# هر جایی كه منزل كنی
|
||||
|
||||
«هر جایی که زندگی کنی»
|
||||
|
||||
# قوم تو قوم من خواهد بود
|
||||
|
||||
روت به قوم نعومی، اسرائیلیان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من مردم قوم تو را به عنوان قوم خود خواهم شمرد» یا «خویشان تو را همچون خویشان خود میدانم»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# جایی كه بمیری، میمیرم
|
||||
|
||||
این به اشتیاق روت اشاره میکند که میخواهد باقی زندگیش را در همان شهر نعومی سپری کند.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-idiom]])
|
||||
|
||||
# خداوند من را، چنین بلکه زیاده تنبیه کند، اگر
|
||||
|
||||
این عبارت به خواسته روت از خدا اشاره میکند که در صورت عمل نکردن به آنچه که خود روت گفته بود او را مجازات کند. مثل اصطلاح «خدا نکند اگر»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-idiom]])
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# از سخن گفتن با وی باز ایستاد
|
||||
|
||||
«نعومی از سخن گفتن با روت باز ایستاد»
|
|
@ -0,0 +1,15 @@
|
|||
# این واقع شد
|
||||
|
||||
«این اتفاق افتاد.» این نشانهای از بخش جدید داستان است.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/writing-newevent]])
|
||||
|
||||
# تمام شهر
|
||||
|
||||
«شهر» به مردمی که در آنجا زندگی میکنند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هر کسی در شهر»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-metonymy]])
|
||||
|
||||
# آیا این نعومی است؟
|
||||
|
||||
از آنجایی که سالهای زیادی گذشته بود که نعومی در بیتلحم زندگی میکرد و دیگر شوهر و پسرانش نبودند، انگار که زنان شهر شک داشتند که آیا واقعاً این زن همان نعومی است. این سؤالی واقعی است نه پرسشی بدیهی.
|
|
@ -0,0 +1,9 @@
|
|||
# مرا نعومی مخوانید
|
||||
|
||||
نام «نعومی» به معنای «خوشی من» است. از آنجایی که نعومی شوهر و پسرانش را از دست داد، دیگر احساس میکرد معنای اسمش با زندگیاش همخوانی ندارد.
|
||||
|
||||
# تلخی
|
||||
|
||||
این ترجمه معنای آن اسم است. همچنین مطابق با آوایش یعنی «مُرَّه» ترجمه میشود.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/translate-names]])
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# من پُر بیرون رفتم و خداوند مرا خالی برگردانید
|
||||
|
||||
هنگامیکه نعومی بیتلحم را ترک میکرد، شوهر و پسرانش با او بودند، و زندگی شادی داشت. نعومی یهوه را برای مرگ شوهر و پسرانش مقصر میداند، و میگوید که او باعث شده که بدون آنها، به بیتلحم باز گردد، و اکنون اندوهگین و ناراحت است.
|
||||
|
||||
# مرا محکوم کرده
|
||||
|
||||
«من را مقصر شمرده است»
|
||||
|
||||
### مرا ذلیل ساخته است
|
||||
|
||||
« مرا به مصیبت و بلا گرفتار ساخته است» یا «مرا سیه روز ساخته است»
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# [بنابراین] نعومی ...و... روت
|
||||
|
||||
این خلاصه مطلب را شرح میدهد. در انگلیسی با کلمه «بنابراین» نشان داده میشود. انتخاب با شماست که در زبانتان نتیجه گیری پایانی یا خلاصه مطلب چگونه نشانگذاری میشود و سپس از آن اصول پیروی کنید.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/writing-endofstory]])
|
||||
|
||||
# در ابتدای درویدن جو
|
||||
|
||||
عبارت «درویدن جو» را میتوان به صورت عبارتی تحتالفظی و دارای فعل نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هنگامیکه کشاورزان درو کردن جو را آغاز میکنند»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-abstractnouns]])
|
|
@ -0,0 +1,21 @@
|
|||
# نکات کلی روت۱
|
||||
|
||||
#### ساختار و قالببندی
|
||||
|
||||
«این در روزهایی واقع شد که داوران حکومت می کردند»
|
||||
|
||||
اتفاقات این کتاب در طول دوره داوران واقع گردیده است. این کتاب همزمان با کتاب داوران است. برای درک متون تاریخی کتاب، مترجم احتمالاً تمایل به مرور مجدد کتاب داوران دارد.
|
||||
|
||||
#### مفاهیم ویژه در این باب
|
||||
|
||||
زنان بدون شوهر یا فرزند
|
||||
|
||||
در خاور نزدیک باستان، اگر زنی شوهر یا پسری نداشت، در موقعیتی ناگوار قرار میگرفت. او نمیتوانست از نظر مالی خودش را تأمین کند. به همین سبب نعومی به دخترانش[عروسانش] گفته بود که دوباره ازدواج کند.
|
||||
|
||||
#### مشکلات محتمل دیگر در ترجمه این باب
|
||||
|
||||
تضاد
|
||||
|
||||
اعمال روتِ موآبی، با اعمال نعومیِ یهودی تضاد داشت. روت ایمان عظیمش را به خدای نعومی نشان میدهد، درحالیکه نعومی به یهوه ایمان ندارد.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/tw/dict/bible/kt/faith]] and [[rc://en/tw/dict/bible/kt/trust]])
|
|
@ -0,0 +1,9 @@
|
|||
# نعومی خویشِ شوهری داشت
|
||||
|
||||
این عبارت اطلاعات جدیدی پیش از ادامه داستان ارائه میدهد. ممکن است در زبان شما روش دیگری برای معرفی اطلاعات جدید وجود داشته باشد.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/writing-background]])
|
||||
|
||||
# مردی دولتمند
|
||||
|
||||
«مردی والا و ثروتمند.» این بدین معناست که بوعز مردی کامیاب و شناخته شده در جامعهاش بود، و شهرتی نیکو داشت.
|
|
@ -0,0 +1,25 @@
|
|||
# روت موآبیه
|
||||
|
||||
اینجا داستان ادامه مییابد. میبایست آگاه باشید که در زبان شما داستان بعد از وقفهای کوتاه چگونه دوباره آغاز میشود.
|
||||
|
||||
# موآبیه
|
||||
|
||||
این نیز روش دیگری است برای اینکه بگویند زنی اهل مملکت یا قبیله موآب بود.
|
||||
|
||||
# [از باقیمانده بذر غلات] خوشهچینی کنم
|
||||
|
||||
«تخم غله را از عقب دروگران که باقی مانده، جمع کنم» یا «تخم غله را از پشت دروگران که بر زمین باقی مانده، بردارم»
|
||||
|
||||
# خوشهها
|
||||
|
||||
«سر» یا «ساقهها». «خوشهها» قسمتی از غلات هستند که دانه را در بر دارند.
|
||||
|
||||
# هر كسی كه در نظرش التفات یابم
|
||||
|
||||
عبارت «التفات یافتن» اصطلاحی است که به معنای بر کسی روا داشتن میباشد. روت از کسب التفات شخص مانند کسب اجازه یا تایید سخن میگوید. همان طور که چشمها نمایانگر بینایی هستند، و بینایی نیز نمایانگر افکار و عقیده است. ترجمه جایگزین: «کسی که به من اجازه خوشهچینی میدهد»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-idiom]] and [[rc://en/ta/man/translate/figs-metaphor]] and [[rc://en/ta/man/translate/figs-metonymy]])
|
||||
|
||||
# دختر
|
||||
|
||||
روت چنان از نعومی مراقبت میکرد گویی که او همچون مادر خودش بود. مطمئناً در زبان شما نیز ممکن است از این کلمه برای کسی که همچون دختر واقعی شخص نیست، استفاده شود.
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# اتفاق... افتاد
|
||||
|
||||
روت نمیدانست که قطعه زمینی که برای خوشهچینی برداشته به خویشاوند نعومی، یعنی بوعز، تعلق دارد.
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# اینك بوعَزْ
|
||||
|
||||
کلمه «اینک» توجه ما را به رویدادی مهم در مورد ورود بوعز به مزرعه جلب میکند. در زبان شما نیز احتمالاً یک چنین روشهای خاصی برای بیان رویداد یا معرفی شخصیتی مهم وجود دارد.
|
||||
|
||||
# از بیتلحم آمده
|
||||
|
||||
مزرعهها در فاصلهای نامشخص بیرون از بیتلحم بودند.
|
||||
|
||||
# تو را بركت دهد
|
||||
|
||||
«به تو چیزهای نیکو دهد» یا «تو را شادمان سازد»
|
|
@ -0,0 +1,7 @@
|
|||
# این دختر از آن كیست؟
|
||||
|
||||
معانی محتمل ۱) بوعز درمورد شوهر روت سؤال میکند یا ۲) بوعز راجع به والدین یا سرپرستان فعلی روت سؤال میکند.
|
||||
|
||||
# گماشته بود
|
||||
|
||||
«مسئول بود» یا «مدیریت میکرد»
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# اطلاعات کلی:
|
||||
|
||||
این صفحه عمداً خالی است.
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# خانه
|
||||
|
||||
«کلبه» یا «پناهگاه.» این پناهگاه یا کلبهای موقت در مزرعه بود که مکانی سایهدار را فراهم میکرد.
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# ای دخترم، مگر نمیشنوی؟
|
||||
|
||||
این جمله را به حالت امری نیز میتوان تغییر داد. ترجمه جایگزین: «ای دخترم، به من گوش کن» یا «ای دخترم، خوب به آنچه که میگویم توجه کن»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-rquestion]])
|
||||
|
||||
# ای دخترم
|
||||
|
||||
این روشی مناسب برای خطاب کردن به خانمی جوان بود. روت دختر واقعی بوعز نبود، پس اطمینان حاصل کنید که از ترجمه شما چنین برداشتی نشود.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-rquestion]])
|
|
@ -0,0 +1,23 @@
|
|||
# چشمانت به زمینی كه میدروند نگران باشد
|
||||
|
||||
چشمان، نمایانگر نگاه کردن یا توجه کردن به چیزی است. ترجمه جایگزین: «تنها به مزرعه نگاه کن» یا «تنها به مزرعه توجه کن»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-metonymy]])
|
||||
|
||||
# آیا جوانان را حكم نكردم ... که تو را؟
|
||||
|
||||
بوعز از این سؤال برای تأکید برآنچه که برای کمک به روت انجام داده بود، استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «من دستورات دقیقی به مردان دادهام ... که تو را.»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-rquestion]])
|
||||
|
||||
# مردها ... دیگر زنان
|
||||
|
||||
«کارگران مرد جوان ... کارگران زن جوان.» کلمه «مردها» سه بار برای اشاره به مردانی که در مزرعه درو میکردند، استفاده شده است. در بعضی زبانها میتوانند این کلمه را یک بار استفاده کنند، و کلمه متفاوت دیگری نیز دارند که به معنای کارگران زن جوان است.
|
||||
|
||||
# تو را لمس نكنند؟
|
||||
|
||||
معانی محتمل ۱) مردی به او آسیب نرساند یا ۲) مردی او را از خوشهچینی در مزرعه بوعز باز ندارد.
|
||||
|
||||
# آبی که مردان کشیدهاند
|
||||
|
||||
بیرون کشیدن آب به معنای بالا آوردن آب از چاهی یا بیرون آوردن آن از مخزنی است.
|
|
@ -0,0 +1,13 @@
|
|||
# او نزد بوعز به روی در افتاده، او را تا به زمین تعظیم كرد
|
||||
|
||||
اینها اعمالی برای نشان دادن احترام و حرمت به شخص مقابل است. روت با عملی فراتر از سپاسگزاری، احترامش را به بوعز برای کاری که برایش کرده بود، نشان داد. این نیز نمونهای از فروتنی بود.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/translate-symaction])
|
||||
|
||||
# برای چه در نظر تو التفات یافتم ... حال آنکه غریب هستم؟
|
||||
|
||||
روت سؤالی واقعی میپرسد.
|
||||
|
||||
# غریب
|
||||
|
||||
روت به طور خصوصی به خدای اسرائیل وعده داده بود که به او وفادار بماند، اما در کل خودش میدانست که یک «موآبی» است.
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# به من اطلاع داده شده است
|
||||
|
||||
این جمله را به حالت معلوم نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «افرادی به من اطلاع دادهاند» یا «افرادی که به من میگویند»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-activepassive]])
|
||||
|
||||
# نزد قومی آمدی
|
||||
|
||||
بوعز اشاره میکند که روت با نعومی به دهکده و اجتماع، کشور، و منطقهای آمد که قبلاً آن را نمیشناخته است.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-metonymy]])
|
|
@ -0,0 +1,19 @@
|
|||
# تو را جزا دهد
|
||||
|
||||
«به تو باز پرداخت کند» یا «به تو برگرداند»
|
||||
|
||||
# به خاطر عمل تو
|
||||
|
||||
این به نوعی ایمان عملی است، که انتخاب میکند با نعومی در بیتلحم زندگی کند و به خدای نعومی ایمان بیاورد.
|
||||
|
||||
# از جانب یهوه اجر کامل به تو برسد
|
||||
|
||||
این بیانی شعر گونه است که بسیار شبیه به جمله قبلی است. ترجمه جایگزین: «یهوه بیشتر از آنچه که تو دادهای را به تو باز میگرداند»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-parallelism]])
|
||||
|
||||
# در زیر بالهایش پناه بردی
|
||||
|
||||
بوعز از تصویر مادری که جوجههایش را زیر بالهایش حفاظت میکند، استفاده کرد، تا حفاظت خدا را برای آنانی که به او ایمان میآورند توصیف کند. ترجمه جایگزین: «خود را در آغوش امن کسی قرار دادهاید»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-metaphor]])
|
|
@ -0,0 +1,9 @@
|
|||
# در نظر تو التفات بیابم
|
||||
|
||||
در اینجا «التفات یافتن» اصطلاحی است بدین معنا که مورد تأیید باشد یا اینکه بوعز از او خشنود باشد. اینجا «چشمها» کنایهایست از نگاه، و نگاه استعارهایست برای نشان دادن ارزیابیِ او. ترجمه جایگزین: «لطفاً مرا بپذیر»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-idiom]] and [[rc://en/ta/man/translate/figs-metonymy]] and [[rc://en/ta/man/translate/figs-metaphor]])
|
||||
|
||||
# من مثل یكی از كنیزان تو نیستم
|
||||
|
||||
معانی محتمل ۱) روت یکی از کنیزان بوعز نبود یا ۲) روت تصور نمیکرد که ازدواجش با پسر نعومی، امتیازی خاص در اورشلیم برای او به ارمغان بیاورد.
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# در وقت چاشت
|
||||
|
||||
این به غذای ظهر اشاره میکند.
|
||||
|
||||
# لقمۀ خود را در شیره فرو برد
|
||||
|
||||
این غذای سادهای بود که در مزرعه میخوردند. افراد روی زمین دور سفرهای که کاسههای شیره و بشقابهایی با تکههای نان بر آن بود، مینشستند. آنها نانهایشان را در کاسه شیره فرو میبردند تا آن را خیس کنند و قبل از اینکه خوردن آنرا طعمدار میکردند.
|
||||
|
||||
# شیره
|
||||
|
||||
سسی که نان را در آن فرو میبردند. بیشتر اسرائیلیان شرابشان را ترش میکردند تا سرکه درست کنند.
|
|
@ -0,0 +1,13 @@
|
|||
# چون برای خوشهچینی برخاست، بوعَزْ جوانانخود را امر كرده
|
||||
|
||||
در متن دستورات، درست مثل این بود که روت به اندازهای دور بود که فرمانهای بوعز را نمیشنید. ترجمه جایگزین: «و هنگامی که روت برای خوشهچینی برخاست، بوعز به طور خصوصی به جوانان گفت»
|
||||
|
||||
# چون او برخاست
|
||||
|
||||
«هنگامیکه بلند شد»
|
||||
|
||||
# در میان بافهها هم
|
||||
|
||||
در اینجا «هم» به «بالاتر و فراتر از آنچه که معمولاً انجام میدهند» اشاره میکند. بوعز به کارگرانش دستور داد که بگذارند روت درمیان بافههای غلات نیز خوشهچینی کند. برای خوشهچینانِ دیگر به طور معمول قدغن بود که در نزدیکی دروگران کار کنند.
|
||||
|
||||
###
|
|
@ -0,0 +1,7 @@
|
|||
# از دستهها كشیده، برایش بگذارید تا برچیند
|
||||
|
||||
«بعضی بذرهای غلات را از بافهها بیرون بکشید و آنها را برایش بگذارید» یا «بذرهای غلات را پشت سر برایش رها کنید تا جمع کند»
|
||||
|
||||
# او را عتاب مكنید
|
||||
|
||||
«موجب شرمندگی او مشوید» یا «به او بیاحترامی نکنید»
|
|
@ -0,0 +1,15 @@
|
|||
# کوبید
|
||||
|
||||
او قسمتهای خوراکی غلات را از پوست و ساقه جدا کرد، تا آنها را دور بریزد.
|
||||
|
||||
# دانه غلات
|
||||
|
||||
این به قسمت قابل خوردن غلات اشاره میکند.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-idiom]])
|
||||
|
||||
# به قدر یك ایفۀ جو بود
|
||||
|
||||
ایفه یک واحد اندازهگیری حدوداً برابر با ۲۲ لیتر است. ترجمه جایگزین: «در حدود ۲۲ لیتر جو»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/translate-bvolume]])
|
|
@ -0,0 +1,9 @@
|
|||
# پس آن را برداشته به شهر درآمد
|
||||
|
||||
این مفهوم را میرساند که روت غلات را به خانه برد.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
||||
|
||||
# مادر شوهرش دید
|
||||
|
||||
«نعومی دید»
|
|
@ -0,0 +1,5 @@
|
|||
# امروز كجا خوشهچینی نمودی؟ كجا كار كردی؟
|
||||
|
||||
نعومی تقریباً یک جمله را به دو روش متفاوت بیان میکند تا نشان دهد که بسیار تمایل دارد بداند که در آن روز چه برای روت اتفاق افتاده.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-parallelism]])
|
|
@ -0,0 +1,29 @@
|
|||
# او از جانب خداوند مبارک باشد
|
||||
|
||||
نعومی از خدا میخواهد به بوعز به خاطر بخشندگیاش به روت و او، پاداش دهد.
|
||||
|
||||
# احسان را ترک ننموده است
|
||||
|
||||
«کسی که به وفاداریش ادامه داده است.» معانی محتمل ۱) بوعز تعهداتش را به نعومی به عنوان یکی از اعضای خانواده به خاطر آورده یا ۲) نعومی به یهوه، که بوعز را به این عمل واداشته، اشاره میکند یا ۳) یهوه به زندگان و مردگان وفادار میماند.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-doublenegatives]])
|
||||
|
||||
# به زندگان
|
||||
|
||||
«به کسانی که هنوز زنده هستند.» نعومی و روت «زندگان» بودند.
|
||||
|
||||
# مردگان
|
||||
|
||||
شوهر نعومی و پسرانش «مردگان» بودند. این جمله را میتوان به شکلی متفاوت با حذف صفت اسمی «مردگان» نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که قبلاً مردهاند»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-nominaladj]])
|
||||
|
||||
# قوم و خویش ما و از ولیهای ماست
|
||||
|
||||
عبارت دوم تکرار شده و عبارت اولی را بسط میدهد. این نوع تأکید به سبک عبری است.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-parallelism]])
|
||||
|
||||
# کفیل
|
||||
|
||||
کفیل، خویشاوند نزدیک با جنسیت مذکر بود که میتوانست یک بیوه بدون فرزند را از مشکلات مالی از طریق ازدواج با او و داشتن فرزندی از او، نجات دهد. او میبایست زمین خویشاوندانش را که در اثر فقر از دست داده بودند مجدداً کسب کند و خویشاوندانی را که به بردگی فروخته شدهاند، بازخرید نماید.
|
|
@ -0,0 +1,7 @@
|
|||
# در واقع، او نیز مرا گفت
|
||||
|
||||
«او حتی به من گفت.» این نشان می دهد که آنچه در ادامه میآید مهمترین بخش از سخنان بوعز به روت است.
|
||||
|
||||
# با جوانان من باش
|
||||
|
||||
بوعز به حفاظت فیزیکی که نوکرانش برای روت میتوانستند مهیا کنند، اشاره میکند.
|
|
@ -0,0 +1,7 @@
|
|||
# بیرون بروی
|
||||
|
||||
«کار کنی»
|
||||
|
||||
# صدمه میبینی
|
||||
|
||||
معانی محتمل ۱) کارگران دیگر ممکن بود از روت سوءاستفاده کنند یا او را بدزدند و به او تجاوز کنند یا ۲) از طرف دیگر، ممکن بود مالکین دخالت کنند و مانع خوشهچینی او تا آخر فصل درو شوند.
|
|
@ -0,0 +1,7 @@
|
|||
# او میماند
|
||||
|
||||
روت در طول روز در زمین بوعز با کارگرانش کار میکرد، بنابراین از امنیت برخوردار بود.
|
||||
|
||||
# با مادرشوهرش سكونت داشت
|
||||
|
||||
روت به خانه نعومی میرفت و شب آنجا میخوابید.
|
|
@ -0,0 +1,9 @@
|
|||
# نکات کلی روت۲
|
||||
|
||||
#### سختیهای احتمالی دیگر در ترجمه این باب
|
||||
|
||||
«مرو و در مزرعهای دیگر خوشهچینی مکن»
|
||||
|
||||
بوعز این را از این جهت گفت که نمیتوانست امنیت آنها را در مزرعه شخص دیگری تضمین کند. این نشان میدهد که هیچ کسی همچون بوعز بخشنده و مطیع قانون موسی نبود.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/tw/dict/bible/kt/grace]] and [[rc://en/tw/dict/bible/kt/lawofmoses]] and [[rc://en/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
|
@ -0,0 +1,19 @@
|
|||
# مادر شوهر
|
||||
|
||||
نعومی، مادرِ شوهرِ وفات یافته روت است.
|
||||
|
||||
# ای دختر من
|
||||
|
||||
روت با ازدواج با پسر نعومی و به علاوه با مراقبتش از نعومی بعد از بازگشت به بیتلحم، دختر او محسوب میشد.
|
||||
|
||||
# آیا برای تو راحتی نجویم ... تا برایت؟
|
||||
|
||||
نعومی این را از روت میپرسد تا کاری را که برنامهریزی کرده، به انجام رساند. ترجمه جایگزین: «باید مکانی برای استراحت تو بیابم.» یا «باید شوهری برای مراقبت از تو بیابم»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-rquestion]])
|
||||
|
||||
# مکانی برای استراحت تو
|
||||
|
||||
معانی محتمل ۱) به معنای واقعی کلمه یعنی خانهای به جهت زندگی برایش بیابد یا ۲) عیناً شوهری برای مراقبت از او پیدا کند. نعومی احتمالاً منظورش معنی هر دو جمله است.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-metaphor]])
|
|
@ -0,0 +1,19 @@
|
|||
# با کنیزانش بودی
|
||||
|
||||
ترجمه به وضوح بیان میکند که روت در مزرعه با کنیزان کار میکرده. ترجمه جایگزین: «کنیزانی که با تو در مزرعه کار میکردند»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
||||
|
||||
# آیا خویشِ ما نیست؟
|
||||
|
||||
نعومی احتمالاً این سؤال را میپرسد تا به روت بعضی چیزهایی را که پیشتر به او گفته بود یادآوری کند. ترجمه جایگزین: «او خویشاوند ماست»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-rquestion]])
|
||||
|
||||
# بنگر
|
||||
|
||||
این اصطلاح نشان می دهد که عبارت زیر بسیار مهم است.
|
||||
|
||||
# پاک میکند
|
||||
|
||||
پاک کردن به معنای جداسازی غله از قسمتهای نامطلوب آن از طریقِ به هوا پرتاب کردن است، در این روش باد، کاه را از دانه جدا میکند.
|
|
@ -0,0 +1,9 @@
|
|||
# خویشتن را تدهین کن
|
||||
|
||||
احتمالاً به مالیدن روغن به خودش اشاره میکند، همان طور که امروزه زنان به خود عطر میزنند.
|
||||
|
||||
# به زمین خرمنکوبی برو
|
||||
|
||||
به ترک کردن شهر و حرکت به سمت مزرعه خرمنکوبی اشاره میکند.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-idiom]])
|
|
@ -0,0 +1,17 @@
|
|||
# پایهای او را بگشا
|
||||
|
||||
به معنای برداشتن عبا یا پتویی که با آن پاهایش را پوشانیده است، بنابراین پاهایش در معرض سرما قرار میگیرند.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/translate-symaction]])
|
||||
|
||||
# آنجا دراز بکش
|
||||
|
||||
«نزدیک پاهایش دراز بکش»
|
||||
|
||||
# سپس او تو را خواهد گفت كه چه باید بكنی
|
||||
|
||||
رسمی مخصوص آن زمان که خیلی مشخص نیست، اما معمولاً میتوان فهمید که روشی قابل قبول مربوط به فرهنگ آن زمان است که زنی تمایلش را برای ازدواج با مردی نشان دهد.
|
||||
|
||||
# سپس او تو را خواهد گفت
|
||||
|
||||
«وقتی که بیدار شود، خواهد گفت»
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# اطلاعات کلی:
|
||||
|
||||
این صفحه عمداً خالی است.
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# اطلاعات کلی:
|
||||
|
||||
این صفحه عمداً خالی است.
|
|
@ -0,0 +1,17 @@
|
|||
# دلش شاد شد
|
||||
|
||||
اینجا بوعز به دلش اشاره میکند. این مفهوم را نمیرساند که بوعز بیش از حد مست بوده. ترجمه جایگزین: «او خشنود بود» یا «او حالش خوب بود»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-synecdoche]])
|
||||
|
||||
# او به آرامی آمده
|
||||
|
||||
«او به آرامی حرکت کرد» یا «او آن قدر آهسته آمد که هیچ کس صدایش را نشنید»
|
||||
|
||||
# پایهای او را گشود
|
||||
|
||||
«روانداز را از روی پاهایش کنار زد»
|
||||
|
||||
# خوابید
|
||||
|
||||
«نزدیک پایهایش خوابید»
|
|
@ -0,0 +1,21 @@
|
|||
# واقع شد
|
||||
|
||||
این عبارت در اینجا به منظور نشانگذاری رویدادی مهم در داستان به کار رفته است. اگر در زبان شما روشی برای نشان دادن چنین امری وجود دارد، میتوانید استفاده از آن را نیز مد نظر داشته باشید.
|
||||
|
||||
# در نصف شب
|
||||
|
||||
«در نیمههای شب»
|
||||
|
||||
# مضطرب گردید
|
||||
|
||||
مشخص نیست که چرا بوعز مضطرب شد. شاید ناگهان سرمای پاهایش را حس کرده.
|
||||
|
||||
# متوجه شد
|
||||
|
||||
نگاه کرد تا بفهمد چه چیز او را مضطرب کرده.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-idiom]])
|
||||
|
||||
# زنی نزد پایهایش خوابیده است
|
||||
|
||||
آن زن روت بود، اما بوعز در تاریکی نمیتوانست او را بشناسد.
|
|
@ -0,0 +1,13 @@
|
|||
# کنیزِ تو
|
||||
|
||||
روت با فروتنی با بوعز سخن میگوید.
|
||||
|
||||
# دامن خود را بر كنیز خویش بگستران
|
||||
|
||||
این اصطلاحی فرهنگی برای ازدواج بود. ترجمه جایگزین: «با من ازدواج کن»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-idiom]])
|
||||
|
||||
# ولیِ نزدیک
|
||||
|
||||
خویشاوندی نزدیک با مسئولیتهایی خاص نسبت به خویشاوندان نَسَبی خود
|
|
@ -0,0 +1,17 @@
|
|||
# در آخر بیشتر احسان نمودی از اول
|
||||
|
||||
«اکنون احسانی بیشتر از قبل نمودی»
|
||||
|
||||
# در آخر بیشتر احسان نمودی
|
||||
|
||||
این به درخواست روت از بوعز برای ازدواج با او اشاره میکند. به وسیله ازدواج با خویشان نعومی، روت احسان عظیمش را به نعومی نشان میدهد.
|
||||
|
||||
# از اول
|
||||
|
||||
اشاره میکند به آنچه که روت پیشتر برای مادر شوهرش انجام داده بود تا با او بماند و برای غذای مورد نیازشان خوشهچینی کند.
|
||||
|
||||
# زیرا در عقب ... نرفتی
|
||||
|
||||
«به دنبال ازدواج با ... نرفتی.» روت میتوانست خواسته نعومی را نادیده بگیرد و برای خودش به دنبال شوهری بیرون از خویشان نعومی باشد.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-idiom]])
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# ای دخترم
|
||||
|
||||
بوعز از این بیان به نشانه احترام به روت به عنوان زنی جوان استفاده میکند.
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# ولّیای نزدیكتر از من
|
||||
|
||||
این وظیفه نزدیکترین مرد فامیل بود که به زنی بیوه کمک کند.
|
|
@ -0,0 +1,9 @@
|
|||
# اگر او حق ولّی را برای تو ادا نماید
|
||||
|
||||
بوعز به انتظار ازدواج نزدیکترین خویشاوند مذکر شوهر فوت شده روت اشاره میکند، که میتواند با روت ازدواج کند و نام فامیلی خود را دوام بخشد.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
||||
|
||||
# به حیات خداوند
|
||||
|
||||
«همان طور که یهوه زندگی میکرد.» این پیمانی معمول بین یهودیان بود.
|
|
@ -0,0 +1,7 @@
|
|||
# نزد پاهایش خوابیده
|
||||
|
||||
روت کنار پایهای بوعز خوابید. آنها رابطه جنسی با هم نداشتند.
|
||||
|
||||
# پیش از آن كه كسی همسایهاش را تشخیص دهد
|
||||
|
||||
از زمانی سخن میگوید که همه جا تاریک است. ترجمه جایگزین: «درحالی که هوا هنوز تاریک بود»
|
|
@ -0,0 +1,15 @@
|
|||
# چادر
|
||||
|
||||
تکه پارچهای که روی شانه میانداختند
|
||||
|
||||
# شش كیل جو
|
||||
|
||||
اندازه دقیقی بیان نشده است. این مقدار به اندازه کافی نشاندهنده سخاوت شخص بود، درعین حال به اندازهای بود که روت بتواند آن را به تنهایی حمل کند. برخی براین گمانند که درحدود ۳ کیلوگرم بود.
|
||||
|
||||
# بار را بر وی گذارد
|
||||
|
||||
مقدار غله آنقدر زیاد بود که روت برای برداشتن و حمل آن، نیاز به کمک داشت.
|
||||
|
||||
# وقتی به شهر رفت
|
||||
|
||||
در اکثر نسخههای باستانی میگوید «مرد رفت،» اما برخی میگویند «زن رفت.» در نسخههای انگلیسی به هر دو اشاره میکند. بهترین انتخاب این است که بگوییم «مرد رفت.»
|
|
@ -0,0 +1,9 @@
|
|||
# ای دختر من، بر تو چه گذشت؟
|
||||
|
||||
منظور روت با این پرسش مشخصتر میشود. ترجمه جایگزین: «چه اتفاقی افتاد، دخترم؟» یا «بوعز در مقابل تو چه کرد؟»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
||||
|
||||
# هر آنچه آن مرد با وی كرده بود
|
||||
|
||||
«هر کاری که بوعز انجام داده بود»
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# تهیدست مرو
|
||||
|
||||
«دستِ خالی نرو» یا «با هیچ نرو» یا «مطمئن باش که چیزی برداری»
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# این امر چه میشود
|
||||
|
||||
این عبارت به تصمیم کسی اشاره میکند که دارایی نعومی را میخرد و با روت ازدواج میکند.
|
|
@ -0,0 +1,15 @@
|
|||
# نکات کلی روت ۳
|
||||
|
||||
#### مفاهیم ویژه در این باب
|
||||
|
||||
راستی (امانتداری) بوعز
|
||||
|
||||
بوعز امانت عظیمش را در این باب با عدم برقراری رابطه جنسی با روت نشان میدهد. او همچنین نگران بود که اگر مردم روت را درچنین موقعیتی ببینند، چه فکری درباره او میکنند. شخصیت بوعز در این داستان بسیار حائز اهمیت است.
|
||||
|
||||
#### سختیهای احتمالی دیگر در ترجمه این باب
|
||||
|
||||
«آنچه که برای تو نیکوست»
|
||||
|
||||
نعومی تلاش میکرد که بوعز را به روت علاقهمند کند، تا بتوانند با هم ازدواج کنند. با اینکه روت از بدو تولد یک غیر یهودی بود، اما بوعز میتوانست با او ازدواج کند، زیرا از طریق ازدواج، او دختر نعومی محسوب میشد.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
|
@ -0,0 +1,7 @@
|
|||
# دروازه
|
||||
|
||||
«دروازه شهر» یا «دروازه بیتلحم.» این ورودیه اصلی بود که شهر بیتلحم را محصور میکرد. زمین بازی کنار دروازه بود که از آن به عنوان محل ملاقات، جهت بحث در مورد مسائل مهم جامعه استفاده میکردند.
|
||||
|
||||
# خویشِ نزدیک
|
||||
|
||||
منظور نزدیکترین خویشاوند الیملک بود.
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# مشایخ شهر
|
||||
|
||||
«رهبران شهر»
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# نعومی ... قطعه زمینی را میفروشد
|
||||
|
||||
این مسئولیت خویشاوند بود که زمین فامیلش را بازخرید کند و از خانواده او نیز مراقبت نماید. در این مورد، بدین معناست مردی که با روت ازدواج می کند، باید زمین نعومی را بخرد و از او نیز مراقبت نماید.
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# به حضور
|
||||
|
||||
این موجب میشود که معامله قانونی بوده و منعقد شود.
|
||||
|
||||
# آن را بازخرید کن
|
||||
|
||||
یعنی زمین را بخرد و آن را در خانواده نگه دارد.
|
||||
|
||||
# من بعد از تو هستم
|
||||
|
||||
بوعز خویشِ بعدی برای رهایی زمین بود.
|
|
@ -0,0 +1,25 @@
|
|||
# روزی که زمین را میخری ... تو نیز باید
|
||||
|
||||
بوعز از این عبارت استفاده میکند تا خویش را از جمیع مسئولیتهایی که در قبال خرید آن زمین خواهد داشت، آگاه سازد.
|
||||
|
||||
# از دست نعومی
|
||||
|
||||
در اینجا کلمه «دست» به نعومی که مالک زمین است، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از نعومی»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-synecdoche]])
|
||||
|
||||
# روت را نیز باید به زنی بگیری
|
||||
|
||||
«تو باید با روت نیز ازدواج کنی»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-idiom]])
|
||||
|
||||
# روت ... بیوه متوفی
|
||||
|
||||
«روت ... بیوه پسر الیملک»
|
||||
|
||||
# تا نام متوفی را برانگیزانی
|
||||
|
||||
«تا شاید او پسری داشته باشد و داراییاش را به ارث برد و نام شوهر از دست رفته او را نیز زنده نگه دارد»
|
||||
|
||||
###
|
|
@ -0,0 +1,7 @@
|
|||
# میراث خود را فاسد كنم
|
||||
|
||||
او مجبور بود مقداری از ثروت خود را به فرزندان روت که به دنیا میآورد، بدهد.
|
||||
|
||||
# تو حق انفکاک مرا بر خود بگیر
|
||||
|
||||
«تو خودت آن را بازخرید کن» یا «تو خودت آنرا به عوض من بازخرید کن»
|
|
@ -0,0 +1,19 @@
|
|||
# رسم این بود
|
||||
|
||||
نویسنده کتاب، رسم داد و ستد در زمان روت را شرح میدهد.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/writing-background]])
|
||||
|
||||
# در دوران پیشین
|
||||
|
||||
«در زمانهای قبل.» اشاره میکند که رسوم از زمان وقوع داستان تا زمانی که داستان نوشته شده، تغییر کرده است.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/writing-background]])
|
||||
|
||||
# کفش خود را
|
||||
|
||||
«کفش راحتی خود را»
|
||||
|
||||
# همسایۀ خود
|
||||
|
||||
این به شخصی که با او توافق کرده اشاره میکند. در این موقعیت خویش نزدیک کفشاش را به بوعز داده است.
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# اطلاعات کلی:
|
||||
|
||||
این صفحه عمداً خالی است.
|
|
@ -0,0 +1,13 @@
|
|||
# به مشایخ و به تمامی قوم
|
||||
|
||||
این عبارت نه به همه مردم شهر بلکه به تمامی کسانی که در جلسه حاضر بودند، اشاره میکند.
|
||||
|
||||
# تمامی مایملک اَلیمَلَک و تمامی مایملک كِلیون و مَحْلون
|
||||
|
||||
این به تمامی مایملک و دارایی شوهر و پسران مرده نعومی اشاره میکند.
|
||||
|
||||
# از دست نعومی
|
||||
|
||||
دست نعومی نمایانگر نعومی است. او مسئول پولی بود که مبادله میشد. ترجمه جایگزین: «از نعومی»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-synecdoche]])
|
|
@ -0,0 +1,13 @@
|
|||
# تا نام متوفی را بر میراثش برانگیزانم
|
||||
|
||||
پسر اول روت که به دنیا آمد، پسر قانونی محلون و میراث زمینی که بوعز از نعومی خریده بود به حساب میآمد. ترجمه جایگزین: «تا میراث و دارایی متوفی را به پسرش بدهم»
|
||||
|
||||
# نام متوفی از میان برادرانش و از دروازۀ محلهاش منقطع نشود
|
||||
|
||||
از فراموشی چنان صحبت شده، گویی که نام کسی از لیست افرادی که پیش از این زندگی میکردند، حذف شده باشد. ترجمه جایگزین: «از میان نسل برادرش و مردم شهرش فراموش نخواهد شد»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-metaphor]])
|
||||
|
||||
# دروازۀ محلهاش
|
||||
|
||||
دروازه شهر جاییست که تصمیمات مهم قانونی از قبیل تصمیماتی درباره اینکه چه کسی قطعه زمینی را مالک شود، گرفته میشد.
|
|
@ -0,0 +1,21 @@
|
|||
# تمامی قوم كه نزد دروازه بودند
|
||||
|
||||
«کسانی که نزدیک دروازه همدیگر را ملاقات میکردند»
|
||||
|
||||
# به خانۀ تو درآمد
|
||||
|
||||
این عبارت معنی تحتالفظی و کنایهای دارد. هنگامی که روت با بوعز ازدواج کند، به خانه او خواهد رفت. خانه همچنین به بخشی از خانواده بوعز به عنوان همسر او نیز اشاره میکند.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-metaphor]])
|
||||
|
||||
# مثل راحیل و لیه
|
||||
|
||||
این دو همسران یعقوب بودند که نامش به اسرائیل تغییر کرد.
|
||||
|
||||
# خانۀ اسرائیل را بنا كردند
|
||||
|
||||
«بچههای بسیاری متولد شدند که قوم اسرائیل محسوب میشدند»
|
||||
|
||||
# تو در افراته كامیاب شو
|
||||
|
||||
افراته نام قومی است که بوعز در بیتلحم به آن تعلق داشت.
|
|
@ -0,0 +1,13 @@
|
|||
# خانۀ تو مثلِ
|
||||
|
||||
خدا به فراوانی به یهودا از طریق پسرش فارص برکت داد. مردم از خدا خواستند تا به بوعز نیز به همین روش از طریق فرزندان روت برکت دهد.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-metaphor]])
|
||||
|
||||
# تامار برای یهـودا زاییـد
|
||||
|
||||
تامار نیز بیوه بود. یهودا نیز از طریق او پسری به دنیا آورد، که نام خانواده را زنده نگاه میداشت.
|
||||
|
||||
# از اولادی كه خداوند تو را خواهد بخشید
|
||||
|
||||
خداوند از طریق روت فرزندانی به بوعز میدهد.
|
|
@ -0,0 +1,9 @@
|
|||
# بوعَزْ روت را گرفت
|
||||
|
||||
«بوعز با روت ازدواج کرد» یا «بوعز روت را به همسری گرفت»
|
||||
|
||||
# به او درآمـد
|
||||
|
||||
این تعبیری است که به داشتن رابطه جنسی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «رابطه جنسی با او داشت»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-euphemism]])
|
|
@ -0,0 +1,9 @@
|
|||
# تو را امروز بی ولّی نگذاشته است
|
||||
|
||||
این عبارت را به شکلی مثبت نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که خویشی نزدیک برای تو مهیا کرده است»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-doublenegatives]])
|
||||
|
||||
# نام او بلند شود
|
||||
|
||||
این به شهرت و شخصیت نوه نعومی اشاره میکند.
|
|
@ -0,0 +1,13 @@
|
|||
# تازهكنندۀ جان
|
||||
|
||||
این عبارت احتمالاً به این که نعومی چطور دوباره شادی و امید را در زندگیش در نتیجه داشتن نوه جدید تجربه میکند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسی که برای تو شادی به ارمغان میآورد» یا «کسی که سبب میشود تو دوباره احساس جوانی کنی»
|
||||
|
||||
# پرورندۀ پیری تو باشد
|
||||
|
||||
«وقتیکه پیر شدی از تو مراقبت خواهد کرد»
|
||||
|
||||
# برایت از هفت پسر بهتـر است
|
||||
|
||||
«هفت» عدد کامل یهودی بود. هر دو پسر نعومی پیش از آنکه فرزندی داشته باشند، مردند، اما روت از بوعز نوهای برای نعومی به دنیا آورد. ترجمه جایگزین: «بهتر از این است که هیچ پسری نداشته باشی»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-idiom]])
|
|
@ -0,0 +1,7 @@
|
|||
# نعومـی پسـر را گرفته
|
||||
|
||||
به نعومی اشاره میکند که از بچه نگهداری میکرد. اطمینان حاصل کنید که منظورش دور کردن بچه از روت نیست.
|
||||
|
||||
# در آغوش خـود گذاشـت
|
||||
|
||||
«او را در برابر سینه خود قرار داد.» این توصیفی از محبت و عاطفه نسبت به بچه است.
|
|
@ -0,0 +1,9 @@
|
|||
# بـرای نعومی پسـری زاییـده شـد
|
||||
|
||||
«آن بچه مانند پسر نعومی بود.» از این عبارت میتوان فهمید که آن بچه نوه نعومی بود، نه پسر جسمانی او.
|
||||
|
||||
# پدرِ داود
|
||||
|
||||
«پدر داود پادشاد.» گرچه «پادشاه» بیان نشده، اما برای شنونده اصلی مشخص بود که منظور از داود همان داودِ پادشاه بوده.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# نسل فارص
|
||||
|
||||
«نسلهای بعدی.» زیرا پیشتر اشاره شده بود که فارص پسر یهودا بود، نویسنده به فهرست کردن لیست خانوادهای که از فارص میآمدند، ادامه میدهد.
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# حَصرون ... رام
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/translate-names]])
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# اطلاعات کلی:
|
||||
|
||||
این صفحه عمداً خالی است.
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# اطلاعات کلی:
|
||||
|
||||
این صفحه عمداً خالی است.
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# اطلاعات کلی:
|
||||
|
||||
این صفحه عمداً خالی است.
|
|
@ -0,0 +1,19 @@
|
|||
# نکات کلی روت۴
|
||||
|
||||
#### مفاهیم خاص در این باب
|
||||
|
||||
داود پادشاه
|
||||
|
||||
باوجودیکه روت زنی موآبی بود، از نیاکان داود شد. داود بزرگترین پادشاه اسرائیل بود. غافلگیرکننده است که یک غیر یهودی، بخشی از چنین خاندان مهمی شود. او ایمان عظیمی به یهوه داشت.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-explicit]] and [[rc://en/tw/dict/bible/kt/faith]])
|
||||
|
||||
#### سختیهای احتمالی دیگر در ترجمه این باب
|
||||
|
||||
«تو باید روتِ موآبی را نیز به زنی بگیری»
|
||||
|
||||
چون نعومی پسری نداشت، نیاز بود که احتیاجات عروسش تامین شود. بنابراین خویشاوندی که میخواست از زمین نعومی استفاده کند، میبایست شرایطی را فراهم میآورد تا روت پسری داشته باشد و در رفع احتیاجات به او کمک کند.
|
||||
|
||||
«این رسمی مربوط به زمانهای پیشین بود»
|
||||
|
||||
این تفسیر نویسنده متن است. او به عنوان یک گوینده در این مورد عمل میکند. این نشان میدهد بین وقایعی که رخ داده و زمانی که آنها نوشته شده بود، دوره زمانی قابل توجهی وجود داشت.
|
|
@ -0,0 +1,59 @@
|
|||
# معرفی کتاب روت
|
||||
|
||||
## بخش ۱: معرفی کلی
|
||||
|
||||
#### رئوس مطالب کتاب روت
|
||||
|
||||
۱. چطور نعومی با روت به بیتلحم آمدند (۱: ۱-۲۲)
|
||||
۲. بوعز به روت کمک میکند تا او نیز خوشهچینی کند (۲: ۱-۲۳)
|
||||
۳. بوعز و روت در زمینِ خرمنکوبی (۳: ۱-۱۸)
|
||||
۴. چگونه روت همسر بوعز شد (۴: ۱-۱۶)
|
||||
۵. روت و بوعز، عوبید را که داوود از نسل او بود، به دنیا آوردند (۴: ۱۳-۲۲)
|
||||
|
||||
#### کتاب روت درباره چیست؟
|
||||
|
||||
این کتاب درباره زنی غیر اسرائیلی به نام روت است. این کتاب نحوه حضور او جهت متحد کردن قوم یهوه را بیان میکند. همچنین این کتاب شرح میدهد که چگونه روت یکی از اجداد [ جده] داوود پادشاه شد.
|
||||
|
||||
#### عنوان این کتاب را چگونه باید ترجمه کرد؟
|
||||
|
||||
این کتاب سنتاً «روت» نامگذاری میشود زیرا او شخصیت اصلی این کتاب است. مترجمین میتوانند از عنوانی همچون «کتابی درباره روت» نیز استفاده کنند.
|
||||
|
||||
#### چه زمانی رویدادهای کتاب روت به وقوع پیوستند؟
|
||||
|
||||
داستانِ کتاب روت زمانی واقع شد که در اسرائیل داورانی بودند. آنها مردان و زنانی بودند که خدا برگزیده بود تا به اسرائیلیان برای شکست دشمنانشان یاری رسانند. این رهبران معمولاً به مردم برای حل مشاجرات بین آنها کمک میکردند. آنها همچنین برای تصمیم گیریهای مهم نیز به قوم یاری میرساندند. بسیاری از این رهبران تمامیِ مردم اسرائیل را خدمت میکردند، اما احتمالاً بعضی از آنها چند قبیله خاص را خدمت میکردند.
|
||||
|
||||
## بخش ۲: مفاهیم مهم مذهبی و فرهنگی
|
||||
|
||||
#### چرا کتاب مقدس کتابی درباره زنی بیگانه اهل سرزمین موآب را در خود جای داده است؟
|
||||
|
||||
در دوره زمانی که اغلب در اسرائیل یهوه را باور نداشتند، زنی اهل موآب ایمان عظیمش به یهوه را نشان میدهد. عدم ایمان اسرائیلیان به یهوه با ایمان زنی اهل سرزمینی بیگانه، مقایسه شده است.
|
||||
|
||||
#### چه عاملی به عنوان اهمیت سنت ازدواج در کتاب روت بیان شده است؟
|
||||
|
||||
اسرائیلیان این را «سنت ازدواج با بیوه برادر» مینامند. در واقع این سنتی بود برای فامیل نزدیکتر مرد که ازدواج او را با بیوه زنی بدون فرزند مهیا میکرد. هر بچهای که متولد میشد او را به عنوان فرزند مردی که مرده بود، میدانستند. آنها این کار را میکردند تا مردی که مرده بود نیز فرزندانی داشته باشد. اگر که خویشاوندان نزدیکتر با آن زن ازدواج نمیکردند، خویشاوندانی دیگر میتوانستند با او ازدواج کنند.
|
||||
|
||||
#### «کفیل» چه کسی است؟
|
||||
|
||||
خویشاوند یا خویشاوندان نزدیک شخص که از آنها انتظار میرفت همچون «کفیل» رفتار کنند (۲: ۲۰ ULB). آنها مسئول رفع نیاز خویشاوند محتاج خود بودند. همچنین موظف بودند که «سنت ازدواج با بیوه برادر» را نیز عملی کنند. در کتاب روت، بوعز یکی از آن خویشاوندان است.
|
||||
|
||||
#### «خوشهچینی» در کتاب روت به چه معناست؟
|
||||
|
||||
افراد فقیری که اجازه داشتند پشت سر کسانی که مزرعه را درو میکردند، حرکت کنند. این خوشهچینان، دانهای که دروگران فراموش میکردند یا افتاده بود را برمیداشتند. در این روش، افراد فقیر هم میتوانستند مقداری غذا پیدا کنند. روت، در مزرعهای که به بوعز تعلق داشت، خوشهچینی میکرد.
|
||||
|
||||
#### پیمان وفاداری یا پیمان سرسپردگی چیست؟
|
||||
|
||||
پیمانی رسمی است، توافقی اجباری بین دو نفر که یکی و یا هر دو میبایست انجام دهند. پیمان وفاداری یا سرسپردگی زمانی است که شخص به حرف خود طبق پیمانی که قبلاً با کسی بسته، عمل میکند. خدا قول داده که ما را دوست میدارد و به اسرائیل وفادار میماند. اسرائیلیان نیز موظفند همین کار را نسبت به خدا و نسبت به یکدیگر انجام دهند.
|
||||
|
||||
کتاب روت نشان میدهد که آنچه کفیل برای خویشاوند خود انجام میدهد، بخشی از وظایف قوم اسرائيل میباشد که در پیوند آنها با خدا آمده است. داستان بوعز، روت و نعومی نمونهای عالی از تأثیرات نیکوی پیمان وفاداری برای تمامی اسرائیل ارائه میدهد.
|
||||
|
||||
#### دروازههای شهر در خاور نزدیک باستان چه عملکردی داشتند؟
|
||||
|
||||
دروازههای شهر در زمان بوعز محل معمول ملاقات بزرگان[شیوخ] شهر بود. شیوخ [پیران] اشخاصی سرشناس بودند که در مورد مسائل تجاری و امور حقوقی اجماعاً تصمیماتی اتخاذ میکردند. دیوارهای شهر بسیار بزرگ بودند، احتمالاً دو تا سه متر عرض داشتند. بنابراین باز بودن دروازه، منطقهای سایهدار برای جلسات عمومی مهیا میکرد. در این فصل، بوعز و بزرگانی دیگر بر دروازه شهر نشسته بودند.
|
||||
|
||||
برخی از نسخههای انگلیسی کتاب مقدس میگوید که بوعز «نزدیک» دروازه شهر نشسته بود. برای مترجمین بهتر است که مشخص کنند که بوعز «داخل» دروازه شهر نشسته بود.
|
||||
|
||||
## بخش ۳: مسائل مهم ترجمه
|
||||
|
||||
#### چگونه کتاب روت از موضوعی به موضوعی دیگر میپردازد؟
|
||||
|
||||
کتاب روت اغلب به مباحث جدید یا بخشهای جدید داستان میپردازد. در ترجمه ULB از کلمات متفاوتی از جمله «بنابراین،» «سپس،» و «اکنون» برای نمایش این تغییر استفاده میشود. مترجمین میبایست از راههایی متداولتر در زبانِ خود برای نمایش این تغییرات استفاده کنند.
|
Loading…
Reference in New Issue